گرامافون های تجارتخانه اخوان ارسطو زاده
جواب صدای کرافونول های تجارتخانه اخوان ارسطو زاده است که وارد شده و سایر گرامافون ها را به مسابقه می خواند
بهترین و باصرفه ترین عطرها عطر مصطفی کمال پاشا با یک مرتبه امتحان برای همیشه ابتیاع خواهید فرمود. نماینده انحصارات کل در ایران. تجارتخانه روح الله بن روحی . خیابان لاله زار طهران
کاریزهای ایران حیرت جهان
تقاضای استخدام مقنیهای ایرانی
در زمان جنگ بینالمللی که از ایران عبور میکردیم با طرز آبیاری اراضی خشک ایران آشنایی حاصل نمودیم که بدان وسیله وسعت زیادی از اراضی را مشروب مینمودند هروقت که در وسط کویر و صحرایی خشک به آبادی و دهکده میرسیدیم که اطراف آن را درختهای سبز و باغات احاطه نموده بودند متعجب میشدیم و حال آنکه در سراسر صحرایی که آبادی مزبور در آن واقع بود جز خارهای شتر و انارهای وحشی و گاهی هم گزنه و بادمشک با شاخههای طویل و گلهای سفید خود در صحراها به نظر نمیرسید و طوری که علمای نبات شناس میگویند وجود این گیاه علامت آن است که رگه در زمین موجود ولی در عمق زیادی میباشد.
یک نفر مهندسی که با ما همراه بود اظهار مینمود آبها که در وسط جلگه های خشک به این دهات میرسد از مجراهای زیرزمینی که ایرانیها آن را (کاریز) میگویند عبور داده میشود با اینکه ساختمان این مجراهای زیرزمینی احتیاج به علوم هندسه و مکانیک دارد معذالک ایرانیهای ساده بیاطلاع واسطه معلوماتی که اباعن جد جهت ساختمان آنها فرا گرفتهاند آن را میسازند این صنعت یعنی ساختمان کاریز مسبوق به سوابق ممتد است و شاید متعلق به دو هزار سال قبل از میلاد مسیح باشد زیرا در کتیبههای بابل و نینوا از آن ذکری به میان آمده است. کاریز چاه نبوده بلکه یک نوع تونلی است که از میان طبقه شنی زمین که مقدار کمی آب دارد عبور میکند و البته این طبقه را نمیتوان طبقه آرتزین نامید. ما در ایران کاریزهای متعددی در جلگه های وسیع دیدیم که نزدیکترین کوه آن به فاصله یکصد الی دویست کیلومتر بوده است.طرز ساختمان کاریزها در ایران و اشخاصی که شغل شان ساختمان کاریز است (کهریزین) یا مقنی با اینکه مطابق اصول بدوی است ولی چون به طرزقابل ملاحظه می باشد ذکر آن خالی از فایده نیست، معمولاً یک دسته مقنی مرکب از سه نفر است (یک پدر و دو پسر) و عادتاً قرائی که آب جاری ندارند، مبادرت به ساختمان قنات میکنند و چون مخارج ساختمان کاریز زیاد است اهالی قریه جمع شده و هر یک مطابق استطاعت خود مبلغی میپردازد. مقنی باشی بدواً شروع به مطالعه و تفتیش جلگه نموده و حتی بدون اینکه یک مرتبه هم برای امتحان زمین را حفر کند خط سیر آتیه کاریز را معین مینماید. تپهها و درههای جلگه را که خیلی کوچک است و نباتاتی که در جلگه روییده از نظر او میگذرد و با خیرویت موروثی و با مهارت هرچه تمام تر نه تنها خط سیر قنات بلکه مقدار آبی هم که از آن خارج میشود اطلاع میدهد.
دستجات مقنی مکان و منزل معینی ندارند و عده ای از آنها در مرکز ایران و دیگران در شمال زندگانی نموده و حتی در قفقاز و جنوب بینالنهرین نیز یافت میشوند و اغلب از قریه به قریه دیگر رفته و خدمات خود را به روستاییان عرضه میدارند.
وقتی که مقدمات کار تمام شد آن وقت عملجات شروع به حفر چاه میکنند. عمق چاه کم و در حدود 2 الی 4 متر گودی دارد، ابزار و آلات حفر هم ساده و عبارت از بیل و سطل برای بیرون آوردن و یک چرخ کوچک دستی چوبی که خیلی ساده و بدوی و روی چاه نصب میشود . همینقدر که به عمق منظوره رسیدند مقنیها در این عمق مصارف با یک طبقه از زمین که رطوبت قلیلی دارد شده و بر طبق امتحاناتی که از این طبقه به عمل می آورند بطور قطع و یقین مدت کار را که چند ماه طول میکشد معین خواهد کرد، کم اتفاق میافتد چاه اولیه که حفر شده است ترک گشته و چاه دیگری حفر کنند. مقنی ها به قدری در فن خود مهارت دارند که قبلاً بدون اینکه اشتباه کنند عمق رگه آب را تعیین مینمایند.پس از حفر چاه اول نوبت حفر چاه دوم میرسد که در فاصله 60 الی 100 متری چاه اول قرار دارد در اینجا است که بواسطه سابقه فطری و هوش موروثی بدون هیچ ابزار و آلتی فقط با یک قطعه نخ عمق چاه دوم را تعیین کرده و طوری تراز میگیرد که عمق چاه دوم قدری زیادتر از چاه اول باشد اینجا کار، صورت جالب توجهی به خود میگیرد زیرا باید یک دالان زیرزمینی بین دو چاه حفر کنند این دالان هم بدون ابزار وآلات حفر میشود و وقتی حتی یک قطب نمای کوچک هم استعمال نمینماید معمولاً عمل حفر با یکی از پسرهای مقنی است و پدر در بالا پهلوی چرخ ایستاده و خاکها را از زیر بیرون میکشد و گاه به گاهی به طرف چاه دوم رفته و به درون آن نظر میاندازد شاید برای اینکه خط سیر دالان زیرزمینی را به صحت معین کند. این دالان با یک نشیب خیلی ملایمی رو به بالا برود و به محض اینکه حفر شد با سنگها و شنهای خشک فرش میگردد و دالان بیضوی شکل بوده و کف آن مسطح است و دهانه دالان هم یک متر و نیم میباشد واقعاً اطمینانی که این اشخاص در موقع کار کردن از خود بروز میدهند مورد تعجب است و حفر این دالان زیرزمینی بدون اسباب مهمترین نکته ساختمان تونلهای زیرزمینی است پس از حفر چاه دوم و وصل آن دو چاه به یکدیگر نوبت به چاه سوم رسیده و در 60 الی 100 متر دور محل چاه سوم را انتخاب نموده حفر میکنند آن چاه را هم به وسیله یک دالان زیرزمینی به چاه دوم وصل مینمایند و به این طریق در ظرف چهار ماه یک تونل چند کیلومتری که با چاهها به هوای آزاد راه دارد ساخته میشود چاههای آخری تونل گاهی از اوقات به عمق 20 متر میرسد این نکته هم را باید ذکر کرد که در طول قنات دالانهای فرعی کوچکی هم حفر مینمایند و آبهایی که در سقف دالان جمع میشود قطره قطره پایین چکیده و جاری میشود یک وقت میبینید که از مظهر قنات یک رودخانه حقیقی که دارای آب صاف و خنکی است خارج شده است. قنات با شعبات خود در حدود 5 الی 7 کیلومتر طول دارد ولی اغلب یک قنات دو کیلومتری آب زیادی خارج مینماید در سطح زمین هم مسیر دالان زیرزمینی با یک تپههای کوچکی که اطراف چاهها را احاطه کرده معین میشود. خط سیر قنات مستقیم نیست بلکه پیچ و خم و اعوجاجهایی دارد و این هم یکی از اسرار مقنیات میباشد که با کمال حسادت به دیگری ابراز نمینمایند.
مقدار آبی که از قنات خارج میشود در تمام فصول سال یکسان نیست. در ماههای ژوئن و اوت که برفهای قله البرز و تبریز ذوب میشود آب قنات به حد اعلای خود میرسد و در ماههای مارس و آوریل هم آب قنات به حداقل خود میرسد، معمولاً قناتهایی که دارای 2 یا 3 کیلومتر طول باشد ساعتی 10 الی 12 مترمکعب آب بیرون میدهد ولی ما قناتهایی دیدیم که در هر ساعت بیش از 40 مترمکعب آب بیرون میداد.
گهگاهی دالان کهریز را پاک میکنند و بر دالانهای فرعی آن میافزایند تنقیه قنوات و ازدیاد دالانهای فرعی هم از طرف همین دسته مقنیات انجام میگیرد ولی اولی آن است که یک کاریز قدیمی را ترک گفته کاریز دیگری از نو حفر کنند، کاریز جدید هم معمولاً در دنباله کاریز قدیمی حفر میگردد.
در قفقازیه مهندسین روسیه درصدد افتادند با وسایل علمی مبادرت به حفر کهریز نمایند ولی موفق نشدند زیرا مخارج حفر خیلی زیاد و مثل ایران که مخرج نبوده است.
ترجمه از : روزنامه ماداگاسکار روزنامه کوشش
چهارشنبه 14 تیر 1312
میزان معلومات و محل طبابت اطبا
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
لایحه ذیل از طرف آقای کفیل وزارت داخله در جلسه دیروز تقدیم مجلس گردید.
ساحت محترم مجلس شورای ملی
نظر به اینکه راجع به طبابت و تعیین محل شغل اطبا و دوا سازان و دندانسازان و قابله های اتباع خارجه که در ایران به فنون مختلفه طبابت مشغول بوده یا بخواهند در آتیه اشتغال ورزند تاکنون مقرراتی نبوده اینکه بر حسب ضرورت پیشنهاد ذیل تقدیم و تصویب آن تقاضا میشود.
ماده 1 - دولت می تواند به اطبا و دواسازان و دندانسازان و قابلههای اتباع خارجه اجازه بدهد که به شغل خود در ایران اشتغال ورزند مشروط بر اینکه علاوه بر دیپلم فراغ تحصیل از مدارسی که به موجب نظامنامه از طرف وزارت معارف معین خواهد شد مدارکی ارائه دهند که لااقل پنج سال اشتغال آنها را مستقلاً به شغل خود در وطن خود مددل دارد.
ماده 2 - اداره کل صحیه بر طبق نظامنامه که به تصویب وزارت داخله خواهد رسید جواز و محل اشتغال داوطلب را در هر نقطه که صلاح باشد صادر و معین خواهد کرد.
ماده 3 - اطبا و دواسازان و دندانسازان و قابلههای اتباع خارجه که قبل از این تاریخ در ایران اشتغال به مشاغل خود داشتهاند نیز مشمول این قانون و دو نظامنامه فوق خواهند بود ولی شرط مدت پنج سال مذکور در ماده دوم در مورد آنها لازم الرعایه نیست.
ماده 4 - هر وقت هیأت وزرا عده اطبا و دواسازان و دندانسازان و قابلههای اتباع خارجه را در ایران کافی بداند وزارت معارف از رسیدگی به دیپلم یا شهادتنامه آنان خودداری کرده وزارت داخله جواز اشتغال نخواهد داد.
ماده 5 - وزارت معارف و وزرات داخله مأمور اجرای این قانون میباشد.
روزنامه بیستون - دوشنبه 21 فروردین 1312
نگاهی به روابط ایران و امریکا در دوره رضاشاه
روابط پر تلاطم
لیلا ابراهیمیان/ بیستوششم اردیبهشتماه 1312، فرانکلین روزولت، رئیس جمهوری امریکا درباره تشکیل کنفرانس خلع سلاح ژنو و ضرورت شرکت ایران در آن کنفرانس به رضاشاه پیامی ارسال میکند؛ پیامی که به دوستی تعبیر میشود از طرف امریکا و ایران و البته مخالفت انگلستان را در پی دارد.
اولین بار در کتاب «تحفه العالم» مربوط به دوره سلطنت شاه سلطان حسین، از خلعتهای زربفت ینگیدنیا سخن گفته شده است؛ اما تاریخ روابط ایران و امریکا شاید یادآور خاطرات «هوارد باسکرویل» هم باشد، جوانی که وقتی قدم به تبریز گذاشت، مجاهدان مشروطهخواه در یک سمت و استبدادیون طرف دولت مرکزی در سمت دیگر ایستاده بودند؛ او برای تدریس تاریخ در مدرسه مموریال امریکاییها به ایران آمده بود؛ مدرسهای که توسط میسیون مذهبی پرسبیتری امریکایی بیست وشش، هفت سال پیش از آن در تبریز بنیان گذاشته شده بود؛ باسکرویل برای تدریس تاریخ به این مدرسه آمده بود، هر چند عمر همه تدریسش در این مدرسه به یک سال هم نرسید و در راه مشروطه جان خود را از دست داد. تاریخ اولین تبعه ایرانی و امریکایی «جاستین پرکینز» و «میرزا محمدعلی حاج سیاح» را هم بهخاطر دارد؛ روایتی از زاویه نگاه مطبوعات و گاهی سیاحان؛ انتشار نخستین نشریه غیرفارسی ایران «زهریری د بهرا» در شهر ارومیه و تأسیس مدرسه امریکایی در این شهر نشان از روابط فرهنگی دارد و ردپای روابط سیاسی و تأسیس کنسولگری امریکا در ایران به سال 1300 هجری قمری برمیگردد که دیپلمات ارشدی به نام «ساموئل گرین بنجامین» به تهران آمد و ایران در سال ۱۸۵۶ «میرزا ابوالحسن شیرازی» را بهعنوان نماینده رسمی به امریکا فرستاد. روابط ایران و امریکا تا دوره رضاشاه بارها با کشته شدن شهروندان امریکایی تیره شده، یکبار با جریان همدان، یکبار با قتل همسر یکی از میسیونرها و بار دیگر با قتل «رابرت ایمبری» و... که ایران در برخی موارد مجبور به پرداخت غرامت شد. نفت که کشف شد و قرارداد نفتی شمال و جنوب که به امضا رسید، امریکاییها هم به آن علاقهمند شدند و در رابطه اقتصادی با ایران تأمل کردند؛ در زمان نخستوزیری قوامالسلطنه آنها مذاکره با تهران را برای عقد قراردادی آغاز کردند. در آبان سال ۱۳۰۰، شرکت استاندارد اویل امریکا با دولت ایران قرارداد بست که به موجب آن امتیاز بهرهبرداری از معادن نفت ۵ استان مرکزی ایران به مدت ۵۰ سال به این شرکت واگذار میشد. اما اعتراض شدید دو دولت روسیه و بریتانیا باعث انصراف تهران از معامله با امریکاییها شد. روابط ایران و امریکا در دوره رضاشاه ادامه داشت؛ سال ۱۳۱۱کالج امریکایی تهران (دبیرستان البرز) توسط دانشگاه ایالتی نیویورک راهاندازی شد؛ «ساموئل مارتین جردن» امریکایی را برخی «پدر آموزش نوین ایران» خواندهاند.
سال بعد، اول آبانماه 1312 قانون اجازه استخدام هیأتی از افسران و درجهداران ارتش امریکا به تعداد سی نفر برای خدمت در وزارت جنگ ایران به تصویب مجلس رسید. سابقه حضور امریکاییها بهعنوان مستشار در ایران به تاریخ 1298 برمیگردد؛ همان زمان که مجلس شورای ملی تصمیم گرفت «مورگان شوستر» بهعنوان مستشار مالی به ایران بیاید، تا فارغ از نفوذ دول اروپایی به وضع آشفته خزانهداری سامان دهد؛ او بعد از پایان مأموریتش و کارشکنیهای انگلیس و روس کتاب «اختناق در ایران» را نوشت حالا رضاشاه میخواهد در ارتش نوین خود از دانش امریکایی بهره بگیرد.
اما سال 1314 اتفاقی روابط ایران و امریکا را تیره کرد؛ در فصل پاییز جلال علا، وزیر مختار ایران در واشنگتن در آخرین مأموریت خود به اتفاق همسر انگلیسیاش در حال رفتن به یک میهمانی رسمی در روستای «الکتون ایالت مریلند» بودند. بهدلیل تأخیر، جلال علا به راننده خود دستور میدهد سریعتر حرکت کند. پلیس متوجه سرعت زیاد آنها شده و سعی میکند خودرو را متوقف کند. همسر وزیرمختار برخوردی اهانتآمیز با پلیس میکند و پلیس درصدد توقیف ماشین برمیآید. همسر جلال علا با کیف دستی خود به سر مأمور میکوبد، یا به روایتی دیگر به سگی که به همراه داشتهاند فرمان حمله میدهد. پلیس آنها را بازداشت میکند و با دستبند به پاسگاه پلیس الکتون میبرد. اما پس از افشای هویتشان، بلافاصله آزاد میشوند. بعد از این اتفاق، «کردل هال»، وزیر خارجه امریکا با غفار جلال علا دیدار کرده و از او عذرخواهی کرده و میگوید: مصونیت دیپلماتیک مجوزی برای تخلف رانندگی نیست. مطبوعات امریکایی این حادثه را بازتاب گستردهای میدهند و به شاه ایران توهین میکنند. آنها رضا شاه را مهتر «اصطبل سفارتخانه بریتانیا» میخوانند که به لطف انگلیسیها به سلطنت رسیده است. ایران پس از مطلع شدن از این موضوع از امریکا تقاضای عذرخواهی رسمی میکند و میخواهد که انتشار این گزارشها متوقف شود. رضاشاه منتظر عذرخواهی امریکاییها بود اما پس از اجابت نشدن این خواسته در روز بیستوهفتم بهمنماه 1314 دستور به قطع روابط سیاسی با ایالات متحده را داد؛ این فرمان از نیمه فروردین ۱۳۱۵ اجرایی شد. اما امریکا سفارت خود در تهران را تعطیل نکرد و یک کاردار در تهران باقی گذاشت. بعدها این ماجرا با اعزام نماینده ویژه فرانکلین روزولت در سال ۱۳۱۷ و عذرخواهی رسمی امریکاییها خاتمه یافت و سفارت ایران در واشینگتن بازگشایی شد و تهران محمد شایسته را با سمت وزیرمختاری به واشینگتن فرستاد تا بار دیگر روابط دو کشور ادامه یابد تا زمان شروع جنگ جهانی دوم که رئیسجمهوری امریکا درخواست کمک رضاشاه را نپذیرفت و با پایان رضاشاه، فصل جدید روابط میان دو کشور آغاز شد با فراز و فرودهایی دیگر.
چون اغلب از تهیه کنندگان مصنوعات داخلی در روی مصنوعات خود علامت مشخصه تجارتی را فقط به زبان لاتین ذکر کرده و این مسأله موجب اشکال و تشخیص جنس مزبور از جنس خارجی مشابه آن میگردید بعلاوه اساساً منافی با حیثیت صنایع داخلی بوده، اداره کل تجارت تصمیم نموده است بعد از این هر نوع جنسی از مصنوعات داخلی که علامت مشخصه آن که عبارت از «ساخته شده در کجاست» به زبان فارسی ذکر نشده باشد و فقط اکتفا به زبان لاتین کرده باشد، آن جنس جزو اجناس ممنوعه تشخیص داده میشود و حتی در صورت تکرار در ردیف اجناس غیر مجاز قاچاق و ضبط خواهد شد.
اداره کل تجارت
روزنامه کوشش- پنجشنبه 24 فروردین 1312